بعد از کتاب سلام بر ابراهیم این کتاب رو خوندم .
زندگی نامه ی شهید هادی ذوالفقاری مدافع حرم . میشه تجسمش کرد که چقدر بوی شهید هادیرو میداد .
قبلا از شهید ذوالفقاری یک جمله خونده بودم و چندتا عکس ازش دیده بودم . با دیدن عکسش پشت کتاب سلام بر ابراهیم کنجکاو شدم که بشناسمش .
خوندنش خالی از لطف نیست . برای من آموزنده بود .
دلگرم میشی که هنوز شهید هادی ها و شهید همت ها به همون خاصی که بودن ، الانم هستن .
یکی از بخش های کتاب :
یک بار با او بحث کردم که چرا برای کار لوله کشی پول نمیگیری؟ خب نصف قیمت دیگران بگیر. تو هم خرج داری و... هادی خندید و گفت: خدا خودش میرسونه. دوباره سرش داد زدم و گفتم: یعنی چی خدا خودش میرسونه؟ بعد با لحنی تندگفتم: ما هم بچه آخوند هستیم و این روایتها را شنیدهایم. اما آدم باید برای کار و زندگیش برنامه ریزی کنه، تو پس فردا میخوای زن بگیری و... هادی دوباره لبخند زد و گفت: آدم برای رضای خدا باید کار کنه، اوستا کریم هم هوای ما رو داره، هر وقت احتیاج داشتیم برامون میفرسته. من فقط نگاهش میکردم. یعنی اینکه حرفت را قبول ندارم. هادی هم مثل همیشه فقط میخندید! بعد مکثی کرد و ماجرای عجیبی را برایم تعریف کرد. باور کنید هر زمان یاد این ماجرا میافتم حال و روز من عوض میشود. آن شب هادی گفت: شیخ باقر، یه شب تو همین نجف مشکل مالی پیدا کردم و خیلی به پول احتیاج داشتم.آخر شب مثل همیشه رفتم توی حرم و مشغول زیارت شدم. اصلا هم حرفی درباره ی پول با مولا امیرالمؤمنین نزدم. همین که به ضریح چسبیده بودم، یه آقایی به سر شانه ی من زد و گفت: آقا این پاکت مال شماست. برگشتم و دیدم یک آقای روحانی پشت سر من ایستاده. او را نمیشناختم. بعد هم بی اختیار پاکت را گرفتم. هادی مکثی کرد و ادامه داد: بعد از زیارت راهی منزل شدم. پاکت را باز کردم. با تعجب دیدم مقدار زیادی پول نقد داخل آن پاکت است! هادی دوباره به من نگاه کرد و گفت: شیخ باقر، همه چیز زندگی من و شما دست خداست. من برای این مردم ضعیف، ولی با ایمان کار میکنم. خدا هم هر وقت احتیاج داشته باشم برام میذاره تو پاکت و میفرسته! خیره شدم توی صورتش. من میخواستم او را نصیحت کنم، اما او واقعیت اسلام را به من یاد داد. واقعاً توکل عجیبی داشت. او برای رضای خدا کار کرد. خدا هم جواب اعمال خالص او را به خوبی داد. بعدها شنیدم که همه از این خصلت هادی تعریف میکردند. اینکه کارهایش را خالصانه برای خدا انجام میداد. یعنی برای حل مشکل مردم کار میکرد اما برای انجام کار پولی نمیگرفت.